.سلام

 

تو دیگه کدوم خری هستی؟

.من بهترین دوست جدیدت هستم

 

.اون پشت تمام این اتفاقاتـه

.شاید بتونیم به هم کمک کنیم

.بریم این مادر قحبـه رو بگیریم

 

!لعنتی -
.دست واقعیـش -

امیدوارم عموی عجیب غریبت "بروخو" بتونه
.کمکمون کنـه

.داخلت رو نگاه می‌کنم

می‌خوای نئشه بشم؟

 

...اوه، نه، تو

 

همه چی اونجا روبراهه؟

 

الان کی داره با کی کل کل می‌کنـه، هان؟

 

...بعدش شروع کرد

...به حرف‌های عجیب غریب زدن

،و انگار که بهش حمله‌ی عصبی دست داده بود
...بعدش

...همون موقع بود که گلوم رو گرفت

.و شروع کرد به خفه کردن من

"و اسم این شیطان، مطمئنی که "الیگوس
بود؟

.آره، آخه همینطوری اسمش رو گفت

".گفتش: "من الیگوس هستم

و دقیقا قبل این بود که چشم‌هاش کلا
...سیاه بشن

.و بعدش خدا رو شکر شماها اومدید داخل

!لعنتی، عجب داستانی

!این دیگه چه داستان کس شریـه سر هم کردی

 

.خدای من -
...من هیچوقت -

.احتمالا تو کتابفروشی وارد جسم "اش" شده

به خاطر همینه که هیچوقت سر به سر
.شیاطین نمی‌ذاریم

...عموت "استیبان" همچین کاری رو کرد

.و نگاه کن چه بلایی سرش اومد

 

.خیلی حال بهم زنـه

 

.فقط متوجه نمیشم که چرا زودتر اینو ندیدیم

.چیزی واسه دیدن وجود نداره

.الیگوس" شیطان ذهنـه"

.یه سو استفاده گره

...بعد از احضار دوستت رو به دام انداخته

...و یواش یواش وارد ذهنش شده

تا دیگه نهایتا کنترل کامل ذهنش رو بدست
.آورده

.نه، کسی داخل من نیست

...احتمالا درست میگی

آخه نگاه کن نسبت به حرفی که زدی چه
.عکس العملی داره

.به خاطر اینه که بدجوری داری خالی می‌بندی

...پابلو"، "کلی" رو ببر"

برام آب جوش، جوجـه و چاقوی 10 اینچیِ
.مارک "گینسو"م رو بیار

...باشه؟ همونی که تیغ حکاکی داره

.نه چاقوی نون بُری

می‌خوای باهاش چه غلطی کنی؟

.باشه -
.هی، تکرار کن -

 

.چاقوی نون بُری نـه -
.خیلی خب، خوبـه -

.چاقوی نون بُری گرون بود

.نمی‌خوام خرابش کنم

 

(زبان اسپانیایی)
.اما اون دوست منـه

 

می‌خوای با "اش" چیکار کنی، هان؟

...می‌خوام قبل از اینکه

.خیلی دیر بشه این هیولا رو از بدنش خارج کنم

با چاقو؟ -
.اگه کار به اونجا بکشه، آره -

با یه چاقوی کیری؟

.ببخشید اما می‌خوام کامل متوجه بشم

یعنی می‌خوای با چاقو "اش" رو پاره کنی؟

تو دیگه چجور ساحری هستی رفیق؟

تصاحب جسم می‌تونه هم روحی باشه
.هم فیزیکی

."من یه چیزی می‌دونم، "کلی -
...به عنوان مثال -

یه لبـه داخل مغز وجود داره که چنین شیاطینـی
.اونجا ساکن میشن و می‌پوسن

.می‌تونیم اون لبـه رو برداریم

...تنها چیزی که از دست میده حس بویایی

.و حس لذتش از کمر به پاییـنـه

چی؟

می‌خوای خایـه‌هام رو بـبُری؟

.اوه نه

خیلی خب، اگه نتونی اینطوری شیطان رو
بیاری بیرون چی؟

 

.اونوقت کاری که مجبورم رو انجام میدم

 

خیلی خب؟

 

.روح تو واسه منـه

 

."متاسفم "اش

 

.چشم‌هاش سیاه شدن

شنیدی؟

!اون یه شیطانـه

.تقدیــم می‌کنــد iMovie-DL تیــــم ترجمـــه‌ی
.:. WwW.iMovie-DL.Com .:.

.:. ترجمـــــه و زیـــرنـــویـس .:.
© Elka © فرشــــاد © Rain Angel © پری ســــا

.من یه بچه‌ی کوچیک نیستم، آره

...برگشته میگه برو آب جوش

...جوجـه

.و چاقوی "گینسو" برام بیار

...رفیق، تمام این چیزا رو

بدون اینکه حتی یه بار بهم نگاه کنه
.ازم گرفت

..."پابلو" -
.منظورم اینه که این خیلی مسخره‌ست -

...احساس می‌کنم که کمک آشپز

.آشپزخونه‌ی جن گیریش هستم

."پابلو"

اوه رفیق، جن گیری و خارج کردم شیطان
.بدترین قسمتـه

.این خیلی بده

عموم "استابین" یه بار خواست
...جن گیری کنه

.و این کار بدجوری ترسناک بود

!"پابلو"

 

.باید آروم باشی

 

چطوری؟ میشه بهم بگی؟

چطوری آروم باشیم وقتی "اش" داره...؟

...اش" همونیـه که می‌خواست اون شیطان رو"

احضار کنه، درسته؟

 

.آره

به "بروخو" اعتماد داری، مگه نه؟

 

...آره -
...پس باید اجازه بدی کاری که توش وارده رو -

.انجام بده و ما هم فقط باید آروم باشیم

 

.نوشیدنی لازم داریم

الکل؟

الان؟ الان الکل می‌خوای؟

چرا که نه؟

تا "بروخو" کارش با "اش" تموم بشه کاری
.نیست که بتونیم انجام بدیم

خب، منظورت چیه "کارش تموم بشه"؟

."میدونی..."درمانش کنـه

 

.درسته

می‌دونی وسایلش رو کجا نگه می‌داره؟

 

.شکم بند مردونه، خیلی خب

 

.کاندوم سایز ایکس لارج

 

.چندش

 

.ماریجوانا

 

اش" از ما پنهان کرده بود، هان؟"

 

.بد نیست

...آره، به نظرم چِت کردن

...الان بهترین برنامه نباشـه

.اتفاقا بهترین برنامه‌ست

 

.برو پایپ پیدا کن

 

.این خیلی چرتـه

 

.آروم باش، یه دقیقه طول می‌کشه

...یه قاتل آزاده

...و اینجا نشستم تا دست گندیدش

.منو ببره پیشـش

.راستی، حالم جوری نیست که بتونم آروم باشم

 

...خیلی خب، تصاحب جسم چطوری عمل می‌کنه

و چطوری "اش" اون چیزا رو ساخته؟

.منم یه زمان مثل تو بودم

این یعنی چی؟

 

.فکر می‌کردم همه چیز باید دارای نظم باشه

...منطق، زندگی باید اونطوری که

.من فکر می‌کردم منطقی به نظر بیاد

پس یعنی الان باور نداری که هر چیزی باید
منطقی به نظر بیاد؟

آماندا"...می‌دونی تنفس چطوری عمل می‌کنه؟"

...هوا وارد شش‌هات میشه

.و اکسیژن و کربن دی اکسید تبادل میشن

.کلاس علوم پایه‌ی ششم رو پاس کردم

اما وقتی یه بچه بودی اصلا متوجه شدی؟

.البته که نه

...البته که نه، چونکه نگران

.منطق چیزها نبودی

...فقط نفس می‌کشیدی

.و این چیزیه که ازت می‌خوام انجام بدی

فقط به نفس کشیدن ادامه بده، باشه؟

 

.سلام

 

اوه، چیکار داری می‌کنی؟

 

.از صبر کردن خسته شدم

 

.نگران نباش

...پسر عموم با دوست‌های سربازش

.تو "عراق" اینطوری چِت می‌کردن

 

.خب، به نظر خطرناک میاد

.پُر نیست اما من بدجوری تو فضام

 

تغییر کردی؟

.بیا پیشم

 

خیلی خب، بذار کامل بگم، ماریجوانا باعث
.میشه توهم بزنم

پس، نظرت چیه برم یه نوشیدنی بیارم؟

...کلی می‌خورم و

...یه انرژی و حس خوبی بهم میده

.بیخیال بابا، بیا فقط یه پوک بزن

 

.یه کاری می‌کنم که ارزشش رو داشته باشه

 

.بیا

 

...لعنتی، اوه، آره

 

.آره، باشه، به نظر خوب میاد

 

...پس

 

...فکر کنم بدونم اینجا چه خبره

...و من

 

...یه مدتـه که

...یه مدتـه که می‌خوام

...بهت نزدیک‌تر بشم

...خیلی وقتــه، پس

 

چقدر نزدیک؟

 

.خیلی نزدیک

می‌دونی، بیشتر از یه دوست؟

 

این چیزیـه که تو می‌خوای؟

 

.آره

 

.ایول

 

."بهم بگو "الیگوس

نظرت در مورد وردهای مقدس چیـه؟

 

.معمولا باعث ایجاد خشم بیشتری میشن

 

.پس بریم سراغ مراسم خونریزی

 

...فقط می‌خوام مطمئن‌ بشم که

نظرمون با هم یکیـه، می‌دونی؟

فقط می‌خوام خیالم راحت بشه، می‌دونی؟

...مطمئن‌ بشم که حرف دلت رو شنیدم و

 

می‌خوای با من باشی، درسته؟

 

مثل دوست پسر دوست دختر؟

مثل زوج‌های عاشق یه میلک شیک رو با
.دو تا نی بخوریم

.شایدم یه سکس سه نفره، نه گه خوردم

 

.آره

 

.می‌خوام باهات باشم

 

.بدجوری می‌خوام

 

...آخه می‌دونی

 

..."می‌تونم ببـینم داخلت چیـه "کلی

.و می‌خوام بدونی که به نظرم خیلی قشنگـه

 

...چیزی که داخل منـه

 

بی صبرانه منتظر اینه که یه حال اساسی
.بهت بده

 

...حالا

 

.وقت رو تلف نکن

 

اولین باری که همدیگه رو دیدیم یادته؟

...در خونه‌م رو زدی و ازم خواستی

،بهت قرص سرماخوردگی بدم
چون آبریزش بینی داشتی؟

 

.بعد تو صورتم عطسه کردی

 

.بد جور دلم می‌خواست اون روز ببوسمت

 

.اوه، تو

.تو خیلی شیرینی

...حالا یه پوک بزن

 

...بعدش که این کارو کردی

 

...می‌تونی هر جایی که

 

.دوست داری رو ببوسی

 

اینجا چطوره؟

!بوپ

 

می‌خوای پیشونیم رو ببوسی؟

 

.خیلی از پسرها اینجا رو نادیده می گیرن

.باشه

.فقط یه پوک بزن

 

...باشه

 

...اوه، هی، چطوره که... می‌دونی

یکم بیایم رو مودش؟

...یکی از آهنگ‌های "تیلور سوییفت" هست به اسم

.نه، نه

 

.حالا، دهنت رو بذار روش

.اوه، خدا

 

...راستش می‌دونی

 

.فکر نمی‌کنم آماده باشم

 

!فقط بمکش، جنده -
.اوه، لعنتی -

 

...گفتم -
!محض رضای خدا -

 

.من شیطان نیستم

.کلی" شیطانه و حالا پیش "پابلو" ئـه"

 

!اوه، یا امامزاده بیـژن

 

.پابلو" اون "کلی" نیست"

 

."پابلو"

.نمی‌تونم

 

،اوه، خدا لعنتت کنه
.تازه چسب زده بودم

 

.بیا بیرون، شیطان

.بهت دستور میدم

 

چرا اونجا قایم شدی، قلچماق؟

چرا نمیای بیرون مثل یه مرد بجنگی؟

 

.اوه لعنتی

 

،وقتی برگشتی جهنم
.روی هدفت کار کن

 

...آب مقدس

 

.انجامش میده

 

.هه، طلسم‌هات نجاتت نمیده

 

.بیا بیرون

 

.خب، همه‌مون همچین تجربه‌ای داشتیم

 

!دوباره انجامش بده

 

.همه‌ش رو

.کلی" منم"

 

یا... می‌خوای این دفعه انجامش بدی؟

 

می‌خوای صدای ناله‌م رو بشنوی، نه؟

 

.دختره به حد کافی رنج کشیده

 

!بسه

.تمومش کن

 

کل"؟"

 

.آره -
.باید باهاش بجنگی -

 

!بسه، می‌دونم که اونجایی

.منو نگاه کن

."از پسش برمیای، "کلی

."منم. از پسش بر میای، "کل
.خواهـش می‌کنم

."خواهش می‌کنم باهاش بجنگ "کل

 

.دیگه "کلی" وجود نداره

 

!متاسفم

 

.دروغ می‌گی
.کلی" می‌دونم اونجایی"

!پابلو" بی‌خیال خواهشا"

.ترس فقط شیطان رو قویتر می‌کنه

آره، اینطور فکر می‌کنی؟

 

.این یکی برای توئه

 

.پابلو"، اون دختـر"

 

.همه‌ش تقصیر منه

 

.اصلا نباید می‌ذاشتم اون شیطان رو احضار کنن

 

.این نتیجه‌ی فرار کردن از وظیفه‌مــه

 

.برای همه چیز متاسفم، به خدا

...می‌دونم متاسفی

منم متاسفم که تو رو پس زدم

.اما شاید بهتر بود می‌رفتی

،اَش" نور "هفـه" رو درونش داره"

...در اعماق وجودش، خیلی عمیق

.و یجورایی تو پیداش کردی

 

."اَش"

 

.این شیطان هیچ‌وقت بیرون نمیاد

 

.خواهش می‌کنم

 

..."فقط یه راه وجود داره که تمومش کنی "اش

.و خودت اونو می‌دونی

چی داری میگی؟

 

.باید منو بکشی

 

.در هر صورت شیطان این کارو می‌کنه

.خواهش می‌کنم

 

.عیبی نداره

 

فقط روی قبرم یه صلیب بذار، باشه؟

 

.کلی" یهودیـه"

 

!لعنت بهت

 

.نمی‌تونی شیطان رو بخاطر تلاشش سرزنش کنی

 

،شیطان داره ما رو دست میندازه

.و بطور دردناکی داره میزبانش رو می‌کشه

تنها راهی که داریم اینه که
...یا سریع بکشیمش

یا بذاریم شیطان درست جلوی چشمامون

.اونو از بین ببـره

 

.یا اینکه یه میزبان دیگه به شیطان بدیم

چی؟

،شیطان کسی رو می‌خواد که آسیب‌پذیر باشه

.کسی که نجنگه

 

.نه

 

.پابلو" صبر کن"

.اون بیش از حد جلو رفته

 

.ممکنه دوباره از دستت بدم

.هر کاری تونستیم کردیم

 

.سلام جیگر

.منو بجاش بگیر

.منو بگیر

...من یه میزبان داوطلبم و قرار نیست در درونم

.با تو بجنگم

.پابلو" فایده‌ای نداره"

.من جاش رو می‌گیرم

.بهت دستو میدم، همین حالا

 

.اوه لعنتی

 

...خیلی باید تلاش کنی تا

.جلوی منو بگیری، احمق جون

 

!پابلو"، اوه خدای خوب من"

.زیاد بهش نزدیک نشو

 

.پابلو" از اونجا دور شو"

 

.این همون مادر جنده‌ست

 

.باید یه کاری بکنیم -
..."نه، نه، "پابلو -

.نکن، نکن، نکن

.دیدی که چه کاری ازش برمیاد

 

."کلی"

 

.اوه، حالا این با من

 

.لعنتی

 

!نه

 

اول شلیک می‌کنی بعد فکر می‌کنی

.یا اصلا فکر نمی‌کنی

...آره

.اول شلیک کن، اصلا فکر نکن

.اول شلیک کن، اصلا فکر نکن

 

.اول شلیک کن، اصلا فکر نکن

.متوجه شدم

 

من کدوم گوری‌ام؟

 

چی شده؟

 

.خداحافظ عمو

 

،همیشه سعی داشتی بهم بگی
.دنیا واقعا چجوریه

 

.باید زودتر بهت گوش میدادم

 

."روحت شاد "بروخو

 

.متاسفم

 

...ای کاش می‌تونستی با ما بیای

 

.و کمکمون کنی با این موجود بجنگیم

 

.به خودت بستگی داره

 

.من با توام

 

.مراقب خودت باش

.به خودت اعتماد کن

 

!اوه لعنتی

 

.یعنی ازت ممنونم

 

."نا امیدت نمی‌کنم "بروخو

 

.ممنون

 

خب ،حالت برای سفر خوبه؟

.اتفاقات خیلی پیچیده‌ای اونجا افتاد

 

.فکر کنم خوبم

.یعنی، زیاد یادم نمیاد

...یادم میاد که رسیدیم اینجا

،و بعدش حالت تهوع داشتم

.و بعدش... نمی‌دونم

.بعد از اون ذهنم کاملا خالیه

.احتمالا چیز خوبیـه

 

چرا؟ چی شد؟

 

چیکار کردم؟

.چیزی نبود، چند تا دندون بالا آوردی

...فکر کنم دندون عقل بودن

.پس در هر صورت می‌اومدن بیرون

من چند تا دندون مصنوعی زاپاس دارم
.اگه لازمت شد

 

.لازمم نمیشه

.بهر حال ممنون

 

.بچه‌ها

 

،فکر کنم "بروخو" می‌خواست یه نشونه‌ای برام بفرسته

...از هر جایی که هست

 

...یا می‌خواسته جهنم رو نشونم بده

.چون این هنوز خیلی داغه

 

.هی رفیق، واقعا بخاطر عموت متاسفم

 

.شرمنده‌ی جفتتونم

 

،حس می‌کنم همه‌ش تقصیر منه

،و نمی‌دونم چطور جلوش رو بگیرم

.و این حس خیلی خوبی نداره

."اوه، بی‌خیال "اش

تو؟

.تو مسئولش نیستی

 

.اوه، قطعا اون مسئولشه

.یعنی صد در صد

.می‌دونی چیه؟ شاید هم بیشتر

.وقتی تسخیر شده باشی بیشتر ازت خوشم میاد

 

.آره، منم

 

.باید خیلی خوب بوده باشم

.یجورایی بودی

 

.هی ،"اش" یه چیز کوچیک برات درست کردم

 

چی؟

 

...خب، از چوب اقاقیا نیست اما

 

شاید کمک کنه، می‌دونی؟

!با جفت دستات بری تو کار، نه؟

 

.هنوز تموم نشده، اما نگاش کن

 

.می‌تونی دستت رو مشت کنی

 

.اوه، آره جیگر

 

.ممنونم بچه‌ها

."اینو می‌تونم بکنم توی کون یه "ددایت

!یوهو

.:. ترجمـــــه و زیـــرنـــویـس .:.
© Elka © فرشــــاد © Rain Angel © پری ســــا

farshad_elka@yahoo.com